گونه شناسي دولت در ايران
مقدمه : تعريف دولت : دولت خاص و دولت عام. دولت در زبان عامهی مردم به معنای «هیات دولت»، «کابینه» یا «تشکیلات و ادارههای دولتی» میباشد. اما مفهوم دولت در علم سیاست و روابط بینالملل، دارای معنایی فراتر از زبان عامه میباشد. دولت، بزرگترین سازمانبندی گروه انسانی است؛ قدرت سیاسی در آن به جریان میافتد و عالیترین تجلی قدرت نیز نام گرفته است.و شامل قوه مجريه ، قوه مقننه وقوه قضاييه و همه اركان قدرت است . در اصطلاح امروز جامعه ما ، معادل نظام سياسي يا نظام و يا ساختار سياسي از آن ياد مي شود.
نظريه هاي مختلفي از نظام هاي سياسي توسط انديشمندان ارائه گرديده اند كه از آنان به عنوان گونه شناسي دولت ياد ميكنند . وچند گونه مهم از آنان را در مورد خاص ايران مورد توجه قرار داده اند كه به اختصار به آنان و ويژگي مرتبط اشاره اي كوتاه داريم .
- شيوه توليد آسيايي/ نظريه استبداد شرقي
- نظريه دولت پاتريمونيال / سلطاني
- دولت مطلقه
- دولت تحصيلدار / رانتير.
- شيوه توليد آسيايي / نظريه استبداد شرقي ، اين نظريه توسط كارل ماركس براي توضيح ساختار سياسي جوامع غير اروپايي و شرقي ارائه گرديده ، معتقد بود ساختار اقتصادي اين جوامع عمدتا كشاورزي است . و از تركيب مالكيت ارضي و حاكميت سياسي ، نظام سياسي متمركز حاصل شده ، كم آبي را در شرق مورد توجه قرار داده اند وضرورت ايجاد سيستم آبياري از طريق قنوات و .. را ، كه چون در ايران مالكيت پراكنده و ناپايدار بود ، براي استفاده ازآب همواره مناقشاتي پديدار مي شد و مالكان اراضي هم اتحاد وتوان مالي برای ايجاد سيستم آبياري نداشتند ، لذا حاكمان اين سيستم را ايجاد كردند ، وحق آبه از كشاورزان دريافت مي كردند و تقسيم آب وسهميه بندي وجلو گيري از درگيري هاي مربوط به نوبه آب را هم بعهده گرفتند وبدينسان در توليد اقتصاد كشاورزي هم سهيم شدند واز اين طريق هم حاكميت سياسي خود را اعمال كردند . و طبعتا در اينگونه جوامع كه مالكيت آب و زمين را حاكمان از آن خود مي پنداشتند . حاكميت استبدادي شكل گرفته بود كه منشا ء آن شيوه توليد بود . اما اين نوع ساختار سياسي براي همه دوران هاي ماقبل سرمايه داري ثابت نبود . اما مانع عمده توسعه بود . برخي ماكسيست هاي روسي الگوي فئوداليسم را براي جامعه پيش از سرمايه داري ايران را بكار مي برند كه اكثر پژوهشگران ايراني ايران را فاقد نظام برده داري و فئودالي مي دانند و پژوهشگراني مانند همايون كاتوزيان ومحمد علي خنجي وجان فوران و آبراهاميان و احمد اشرف و عليرضا ازغندي روي هم رفته براي تحليل سياسي جامعه ايران از نظريه شيوه توليد آسيايي كارل ماركس و سلطه پدر سالارانه ماكس وبر و استبداد آسيايي ويتفوگل بهره ميبرند. كاتوزيان در ديدگاه جديد خود از عنوان « كوتاه مدت وكلنگي بودن جامعه ايراني» براي تحليل جامعه ايران استفاده ميكند . به نظر ايشان جامعه كوتاه مدت ، جامعه اي است كه درآن انباشت علم و دانش وسرمايه و فرهنگ مشكل است ودر نتيجه در جامي زند ويا در اثر نوسانات گاهگاهي ، از نو شروع ميكند . و كلنگي هم به اين معنا كه ، چيزهايي كه در كوتاه مدت ساخته خراب مي كند تا از نوبسازد . ( برداشتي از كتاب ، در آمدي برجامعه شناسي سياسي ايران ، دكتر عليرضا ازغندي ، استاد دانشگاه شهيد بهشتي)
- نظريه دولت پا تريمونيال / سلطاني ، نظريه پاتريمونياليسم يا پدر سالاري يا خويشاوند سالاري ، توسط انديشمند آلماني ماكس وبر تدوين وارائه گرديده و ساختارهاي سياسي را از بعد داخلي مورد مداقه قرارمي دهد ابتدايي شكل آنرا اقتدار ريس قبيله (پدر سالاري ) برقبيله مي داند و شكل گسترده آن نيز در ساختار بوروكراسي عظيم تر كه تركيب ازخانواده به مامورين حكومتي تغيير مي كند . و آن را معادل سلطانيسم مي دانند سلطانيسم را براي نظام هاي سنتي در خاورميانه بكار بر برده اند كه شكل افراطي تر آن رژيم هاي پاتريمونياليسم است . ويژگي اين رژيم ها را عبارت اند از : ۱- سلطه بر پايه اراده شخصي شاه يا رئيس يا حاكم ، آزاد از هر قيد وبندي ، فراتر از هرگونه قانوني ۲- سازمان هاي سياسي واداري ابزار اعمال اراده حاكم و در اختيار انحصاري او قرار دارد ۳-عدم تعهد به حفظ مرزها ۴- عدم تعهد به فعاليت نيروهاي اجتماعي ۵-نظام اقتصادي ، سرمايه داري دلال صفت و ناقص ۶- بلامنازع در صحنه اقتصادي ، حاضر و فعال ۷- مبهم بودن حوزه عموي و خصوصي . خوان ليز از ديگر پژوهشگران اين حوزه است كه اعتقاد دارد پس از جنگ جهاني دوم از دل مناسابات مدرن اين ؤزيم ها درشكل افراطي تر وشخصي تر ظاهر گرديده اند كه به آنها « نئوپاتريمونيال » مي گويد . و شش ويژگي براي آن بيان ميكنند : ۱- شخص حاكم در را س قدرت سياسي و اقتصادي قرار ميگيرد ۲- تجمع قدرت در وجود يك شخص ( تصميمات غير رسمي ، غير شفاف ، وپشت پرده ، بدون هيچ تعهدي به اصول قانوني) ۳- خويشاوند سالاري (هزار فاميل) فقط آشنايان ومقربين درگاه براي دستيابي به مقام و پست هاي كليدي بيشتر به او نزديك ميشوند و وفادارند . ۴- سياست تفرقه بينداز و حكومت كن . از آنجائيكه حاكم نيازمند كمك محاف دروني و خويشاوندان خود است ، براي كنترل سلطه آنها را به جان هم ميندازد و مرتب رقابت ناسالم را دامن مي زند ۵- براي اعمال سياست ها وتصميمات خود به يك ديوان سالاري بزرگ و كاملا وفادار ( دربار يا …) به شخص حاكم به مثابه فرمانده كل نيروهاي مسلح كشوري ولشگري لازم دارد . ۶- ايجاد ارتباط بين حكومت خود با مذهب ، چون مشروعيت ومقبوليش را از جامعه نميگيرد لذا در اين نظام ها شخص اول نقش ظل اله را دارد و مخالفت با دشمني با خدا و ائمه ودين تلقي و عقوبت سنگين دارد. ( منبع همان) هوشنگ شهابي وخوان ليز نويسندگان كتاب نظام هاي سلطاني در مجموعه مقالاتي هشت سال آخر سلطنت رضا شاه و پانزده سال آخر محمد رضا شاه را با ويژگي هاي نظام پاتريمونيال منطبق دانسته اند. استاد ازغندي مي گويد : اين نوع نظام ها به خاطر پايه مشروعيت ضعيف اجتماعي با طيفي از مقاومت ومخالفت ها روبرو خواهند شد وبراي كنترل شرليط بحراني متوسل به زور و استفاده از امكانات نظامي قهر اميز مي شوند و به همين خاطر به نظاميان همواره اولويت مي دهند . اين نظام ها هم از جمله موانع اساسي گذار به توسعه تلقي ميگردند .
- دولت مطلقه
بطور خلاصه منظور از دولت مطلقه ، آن نوع ساختار دولتی است که در انتقال جامعه از صورت بندی ماقبل سرمایه داری اولیه نقش بازی میکند در این شکل از دولت پادشاه به عنوان تنها ضامن نظم و امنیت ونهاد خواسته های ملی و واجد اقتدار تام وبانی اصلاحات و نوسازی وحفظ همبستگی ملی در برابر تهدیدات خارجی تکیه گاه نهایی اشرافیت در حال زوال و مشوق شکل گیری طبقات و کارگزاران دولتی جدید ظاهر می شود . دولت رضا شاه را مصداق دولت مطلقه با خصلت عقل گرایانه و اقتدار گرایانه می دانند.
- دولت تحصیلدار/ رانتیر
رانت یک اصطلاح اقتصادی است که به در آمد هایی گفته می شود که بدون زحمت وتلاش یدی وفکری بدست می آیند . کشور هایی جهان سوم که منبع در امدی آنان از یکی از منابع زیر زمینی مانند نفت ، گاز ، آهن ، مس و…. است که بصورت مواد خام بفروش می رسانند ومنبع در آمد غیر تولیدی است را دولت های رانتیر میگویند . بنا به تعریف لوسیانی وببلاوی دولت رانتیر ، دولتی است که ۴۲درصد یا بیشتر از درآمد خود را از رانت خارجی حاصل از صدوریک یا جند ماده خام بدست آورد. دولت رضا شاه دولت رانتیر تلقی نمیشود چون فروش نفت بخش کوچکی از منابع در آمدی زمان بود اما دولت محمدرضا شاه بخصوص در دهه ۴۰ و۵۰ دولت رانتیر تلقی میگردد . دولت جمهوری اسلامی هم که از ابتدا بخش اعظم منابع در آمدیش تا ۶۴ درصد از محل فروش نفت خام تامین میگردیده است دولت رانتیر تلقی میگردد . از ویژگی های دولت های رانتیر قدرت انحصاری ، بی توجهی به منافع عمومی ،جلب حمایت از طریق پرداخت های رانتی ، حامی پروری از طریق پرداخت پاداش ودادن امتیاز به وفاداران ، گسترش سیستم ودستگاه نظامی و خرید تجهیزات وسلاح های نظامی و عدم شفافیت در آمد و هزینه در آمد های نفتی و عدم نیاز و اتکاء به جامعه و……ذکر کرده اند. «خانم تدا اسکاچپل با استفاده از نظریه دولت تحصیلدار ، در آمدهای کلان نفتی پهلوی را که چهره غیر دموکراتیک به دولت بخشیده بود ، زمینه ساز انقلاب ۵۷ می داند و برای جمهوری اسلامی به خاطر اتکا به منابع خدادادی همین سرنوشت را پیش بینی میکند . امیر محمد حاج یوسفی نیز در فصل هفتم کتاب خود ماهیت جموری اسلامی را با توجه به سهم در آمد های نفتی در کل در آمد عمومی ، تحصیلدار دانسته به گونه ای غیر مستقیم شکل ناقص دولت مدرن را در نفی جلوه های دموکراتیک ناشی از تحصیلداری دولت ارزیابی میکند .» ( در امدی بر جامعه شناسی ایران ، دکتر ازغندی)