به لشگر توان کرد این کار زار
به تنها چه خیزد از یک سوار
« فردوسی»
در هنگام روز و هفته معلم، هزاران پیام تبریک و گرامی داشت روز معلم، به مدد رسانههای الکترونیکی، سراسر فضای مجازی را میپوشاند. همگی صمیمانه ، کار و حرفه معلمی را ارج مینهند، جامعه معلمان، موضع گیری مثبت و مشفقانه را میستاید و همواره از جامعه خود سپاس گزار است. اما جامعه معلمان با همه تلاشهای پیدا وپنهان خود به تنهایی از پس اصلاح ساختار معیوب آموزشی بر نمیآید. ساختاری که هنوز نتوانسته امر توسعه را محقق سازد. کثیری از پژوهشگران و اندیشمندان و صاحب نظران بر این باورند که بذر توسعه همه جانبه کشور در زمین ساختار آموزشی کاشته میشود و محصول آن، انسان خردمندی است که مهارت و خلاقیت، کارجمعی، قانون گرایی، اخلاق مداری، گفتگو و مدارا را آموخته است. دکتر رنانی استاد توسعه اقتصادی دانشگاه میگوید: هم چنان که مرحوم دکتر حسین عظیمی در اواخر عمرشان روی مباحثی هم چون آموزش وتوسعه تاکید داشتند، تقدیر این بود که بنده نیز به رسم عادت روزگار در اواخر عمر شغلیام، متوجه شوم که توسعه کشور را باید از «آموزش» شروع کرد. اکنون من پس از سالها تحقیق و مطالعه به این نکته پی بردهام که مرحوم عظیمی چه قدر مفهوم توسعه را دقیق فهمیده بود. در یک کلام، به باور بنده، ما نمیتوانیم هیچ تحولی را در کشور پیش ببریم، مگر اینکه توسعه را از «آموزش» آغاز کنیم.
تجربه کشورهای توسعه یافته حاکی از شواهد و دلایلی بر اهمیت و توجه به امر آموزش را مطرح میسازند. دکتر فراستخواه متخصص برنامه ریزی آموزشی نیز میگوید: رسالت آموزش وپرورش تربیت فرزندان و آماده ساختن آنان برای زیستن در آینده است؛ نسلی از انسانهایی که با خود، با جهان ، با طبیعت وبا دیگران در صلح به سرببرند….. اگر مراد از جامعه، شهروندان آگاه است به گمانم آنها از مدرسه انتظار دارند فرزندان را آمادهٔ زیستن در دنیایی جدید ومتحول بکند. خانوادههایی که پدر ومادر هایشان «با فکر» اند و متوجه دگرگونیهای این جهاناند، وقتی دست دختران وپسران خود را میگیرند وبه مدرسه میسپارند حداقل انتظاری که دارند به تصور ناچیز اینجانب چهار چیز است:
نخست، فرزندانشان در مدرسه تحصیلات علمی پایه و اطلاعات و معلومات به دست بیاورند و هوش فکری ( IQ ) و خرد تحلیلی و تفکر انتقادیشان پرورش پیدا بکند.
دوم، خلاقیت، مهارتهای دستی و هنر و زیباشناسی آنها شکوفا بشود.
سوم، هوش عاطفی ( EQ) و کمال و ادب و استدلال اخلاقی آنهاست.
چهارم، هوش اجتماعی، مهارتهای زندگی و فرهنگ شهروندیشان به طور متوازن شکوفا بشود، بتوانند با دیگران بهتر ارتباط برقرار بکنند، اجتماعی بشوند، عقاید وسبک های مختلف زندگی را تحمل بکنند و مانند آن.
معلمان از والدین دانش اموزان انتظار دارند، برای تحقق انتظاراتشان از مدرسه، فقط به رشد جسمانی و مسائل تغذیهای کودک توجه نکنند بلکه پرورش آنان را درجهت چگونگی مهارت یابی و آموختن خلاقیت و … را نیز وجهه همت خود قرار دهند و این امر را از ساختار آموزشی طلب کنند. در این ساختار آموزشی معلمان به تنهایی قادر به این کار نیستند. معلمان با یک سری اسناد و مدراک بی جان که به بایگانی سپرده خواهند شد، سر و کار ندارند، آنان با روح و روان کودکان و نونها لانی سرکار دارند که برای پرورش و هدایت صحیح آنها نیاز به مهارت و دانشهایی چون روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی و… دارند تا بتوانند، آموختن برای زیستن را عملیاتی کنند. کدام معلم قادر به این کار است؟ معلمی که چند شغل نداشته باشد، معلمی که هیچ دغدغه و اضطرابی برای زندگی و معیشت نداشته باشد، معلمی که اوقات فراغت بیشتری برای آموختن داشته باشد. معلمی که هر سال در آزمون ارتقاء سطح علمی موفق شده باشد. و …. والدین و جامعه باید ازچنین ساختاری حمایت کنند، نه برای حمایت از فرد معلم بلکه برای حمایت از پرورش نیرویی انسانی که میتواند موتور محرکه توسعه همه جانبه کشور باشد.
تغییر و اصلاح محتواهای درسی در جهت هم خوانی با توسعه کشور، هم از مواردی است که به حمایت والدین و جامعه و همراهی و همبستگی با جامعه معلمان نیاز دارد. مرحوم دکتر عظیمی میگوید: در مدارس باید پول خرج کرد، منابع اختصاص داد، نیروی انسانی توانمند و دلسوز بکار گمارد، به زندگی و به تعلیم معلمان رسیدگی کرد، دانشمندترین، دانشمندان را به تدوین کتابهای دوره ابتدایی گماشت، وسایل کمک آموزشی فراوان برای آنان فراهم ساخت.
طبق آمارهای مراکز پژوهشی، بیش از هشتاد درصد مواد اولیهای که ژاپن برای تولیدات صنعتیاش نیاز دارد، ما در کشور خود از آن بهر ه مندیم، از سیزده نوع تنوع آب و هوایی مناسب توسعه در جهان ما از یازده نوع آن برخورداریم، کشور ما از وسعت و جمعیت و سرمایه مالی و نیروی انسانی مناسبی برخودار است، اما بخش اصلی و بنیادین جامعه یعنی آموزش ما از ضعف ساختاری اساسی در زمینه تخصیص اعتبار، محتوای درسی، مهارت یابی و معیشت معلم و… در رنج است، و به همین خاطر امر توسعه همه جانبه اتفاق نیفتاده، همکاری و همراهمی و حمایت جامعه و والدین دانش آموزان از جامعه معلمان و پشتیبانی از مطالبات آنان میتواند تحقق بخش اصلاح ساختار آموزشی و شتاب دهنده موتور توسعه کشور باشد.
منابع:
۱- رنانی، محسن. (۱۳۹۵) کودکی به مثابه توسعه، کافه خرد
۲- فراستخواه، مقصود. (۱۳۹۱ و ۱۳۹۲) چشم انداز شماره ۷۷ صفحه ۲۴ تا ۲۶
۳- نور محمدی، خسرو. (۱۳۹۲) آموزش ابتدایی و آینده توسعه ازدیدگاه دکتر حسین عظیمی
✍عباس کاظمی – عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران
این مقاله در سایت صدای معلم منتشر شده است .