ویروس کرونا جنگی تمام عیار را علیه انســان های سراســر دنیا آغاز کرده اســت. بر نوع حکمرانی و سیاستگذاری دولت ها نوری خیره کننده تابانده و اعمال سیاستگذاری تاکنونی آنها را به چالش کشیده اســت. آنانی را که براساس علم سیاســت، برنامه ریزی نکرده اند، آنان که دور اندیش نبوده اند، شغل پایدار ایجاد نکرده اند، عدالت اجتماعی برقرار نکرده اند، بر اقتصاد ی ســوداگرانه متکی بوده اند و… به چالش کشــیده اســت و تردید نسبت به نظام های نئولیبرالیســم را بیش از پیش دامن زده اســت. حدود شــش کشــور اروپایی اعلام کرده اند که برای دستیابی به واکسن کرونا، موفقیت هایی داشته اند، اما فرآیند دستیابی نهایی را در بازه زمانی حداقل ۱۲ تا ۱۸ ماه دانسته اند، که شاید بیشتر هم به درازا بینجامد. کارشناسان بهداشت و درمان با توجه به امکانات موجود و احتمال واگیری افراد از همدیگر، تنها راه مقابله را در خانه ماندن ذکر کرده اند. بلافاصله سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که آیا همه می توانند در خانه بمانند؟ طبق اظهارات کارشناسان، یک میلیارد کارگر در سراسر جهان، خطر از دست دادن شغل و درآمد خود را دارند و در ایران حدود ۱۵ میلیون نفر دارای مشاغلی هستند که ناگزیرند برای تامین معیشت روزانه خود در خانه نمانند. این اقشار کارگران و زحمتکشانی هستند که مشاغل روز مزد و کم مزد و موقتی و بی ثبات دارند. طبق آمارهای رسمی ۵۵ درصد مشاغل در ایران خردند که همگی یا دچار کاهش درآمد شده اند یا درآمد خود را از دســت داده اند. طبق آمار مرکز پژوهش های مجلس در سال ۹۷ حدود ۲۳ تا ۴۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. با توجه به تورم سال ۹۹ حتما این آمار روندی افزایشی طی کرده است و همچنین حدود ۹۰ درصد کارگران و معلمان در زمره جمعیت زیر خط فقر هستند. اگر اغلب این افراد که ناگزیرند در خانه نمانند، وقتی به ویروس کرونا مبتلا شوند، امنیت و سلامت آقازاده های ثروتمند و کل جامعه به خطر نمی افتد. وضعیت این بخش بزرگ جامعه ناشی از کدام سیاستگذاری هاست؟ مسئول و پاسخگو کیست؟ اگر مانند سایر اقشار از حداقل امکانات رفاهی و تامین اجتماعی برخوردار بودند، می توانستند در خانه بماند. برای همین است که یک با یک برابر نیســت. ایران کشور ثروتمندی است؛ اگر جهت سیاست ورزی های داخلی و خارجی درست بود، اگر رانت، فساد اقتصادی، سلطه ســرمایه داری سوداگری نبود و اگر نظام بودجه بندی صحیح بود. هرگز الفاظ اقشــار حاشیه ای، آسیب پذیر، زیر خط فقر، بالا شهری و پایین شهری به کار نمی رفت. به کار بردن این عبارات همگی حکایت از نابرابری و شکاف عمیق طبقاتی و فقدان عدالت اجتماعی دارد. کرونا نشان داد که ثروت بدون عدالت اجتماعی نمی تواند منافع کل جامعه و طبقات مرفه را تامین کند. بحران کرونا، بحران ســلامت عمومی است. باید به سیاست ها و تصمیمات و قراردادهای اجتماعی ای روی آورد که منافع همــگان را تامین کند. باید بازارهــای کار با ثبات و دائمی ایجاد کرد. دولــت باید مصلحت عمومی را ســر لوحه برنامه ها و سیاستگذاری های خود قرار دهد و با ایجاد رفاه عمومی در جهت برقراری عدالت اجتماعی گام بــردارد. کرونا ناتوانی و ناکارآمدی دولت های با سیاست های نئولیبرالی را عیان کرده است. از همین رو انتقاد از نظام نئولیبرالیســم در تمام دنیا مطرح شــده است. نیازمند یک خانه تکانی ذهنی هستیم، لزوم نوسازی در حکمرانی را باید بیاموزیم و از برخی توهمات در سیاست داخلی و خارجی و نسبت بین آنها رهایی یابیم .
عباس کاظمی ، عضو سازمان معلمان ایران
این مقاله در شماره ی ۶۹۸ روزنامه آرمان ملی به چاپ رسیده است .