بیاد زنده یاد عبدالرحمان کاکازاده
در آخرین روز تیره تیرماه نودو نه ، خبری جان کاه به ناگهان ، چون بمبی مهیب در فضای مجازی بهت وحیرت و ناباوری اندوهگینی آفرید . از سفر بی بازگشت عزیزی حکایت داشت که باورش سنگین و پذیرشش را سخت کرده بود . کسی به این زودی این سفر را برایش محتمل نمی دانست . گرچه باورش آسان نبود ولی واقعیت داشت . قلب عبدالرحمان کاکازاده از حرکت باز ایستاده بود ، قلبی که منبع مهر و شور وشادی ونشاط و نیکبختی برای هموطنانش بود از طپش افتاده بود ، لبخندی بر لبانی همیشه خندان فرو خشکیده بود . چشمانی پرفروغ آکنده از نگاهی دور اندیش وزمانه سنج از درخشیدن باز ایستاده بود . طوفان غم وزید و شاخه گلی زیبا را شکست .چهره های دوستان آشنایان دور ونزدیک ، در هم کشیده شد و دگرگون گشت از غبار اندوه بیکران وسهمگین دوری ، جرقه زد ، تداعی شد ، جوانه زد خاطرات سفرها و همراهی ها و نشست ها ، زنده گشت یادمانده ها ، سراسر با واژه هایی چون مرد شاداب ، آزاده مرد ، مردمی ، انرزی بخش جمع ،شادی آفرین ، تسلا بخش ، فعال ، مظهر انسانیت ، امید ،عشق ، شریف …..به توصیفش پرداختند ، دایره المعارفی از واژگان مثبت ونیکو در وصفش شکل گرفت .در فعالیت های اجتماعی و مدنی و سیاسی فعال ونیک اندیش و پرکار بود . در آوار مصایب سیل وزلزله برای هم وطنان ، همراه اولین بود و از هیچ کوششی برای کاهش آلام مردم وتحمل سختی های سفر به دور دست ها چون بلوچستان و خوزستان و لرستان دریغ نمی ورزید . الگو های رفتاری و عملکرد اجتماعی اش پس از سفر بی بازگشتش نزد دوست وآشنا بیش از پیش برجسته گردید . این ارزش های اجتماعی که نزد مردمان ما هنوز و هموار ه گرامی بوده وهست .الگوی چگونه زیستن را آموزش می دهد و اپسین درس زنده یاد کاکازاده بود . سپاس بر تو که گوهری بی خلل بودی ، در کارنامه ایام قصه ات همواره باقی است ، در صف یاران خویش همیشه جاویدی .
یادت همواره روزگار گرامی باد .
عباس کاظمی