جامعه شناسی سیاسی ایران دوره قاجاریه و بررسی دو شاخص دولت و طبقات اجتماعی
تلخیض توسط عباس کاظمی
عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته توسعه و تشکیلات سازمان معلمان ایران
مقدمه :
موضوع جامعه شناسی عبارت از بررسی و تحلیل تعامل روابط متقابل بین قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی یا جامعه ، اجزای جامعه : احزاب سیاسی ، گروه های اجتماعی ، اصناف ، جنبش های اجتماعی ، نخبگان اجتماعی و نیروهای اجتماعی ، اجزای تشکیل دهنده جامعه می باشند . در جامعه شناسی سیاسی موضوع صرفا مطالعه حکومت وتاثیرات آن بر جامعه و نیرو های اجتماعی نیست. بلکه در کنار آن ، برمطالعه قدرت اجتماعی یا نیرو های اجتماعی نیز تاکید می گردد.
دراین بررسی ، به بررسی روابط متقابل بین حکومت و ساختار اجتماعی ـ فرهنگی ، نیرو ها و طبقات اجتماعی در دوره قاجاریه می پردازیم :
چارچوب نظری : این بررسی با استفاده از الگوی پاتریمونیالیسم ماکس وبر و نظریه جامعه شبکه ای سنتی میگدال توضیح داده می شود.
ساختار اجتماعی در دوره قاجار :
درادبیات جامعه شناسی سیاسی ، نظر غالب بر آن است که نوع نظم سیاسی ، هیات دولت و رفتار های سیاسی آن ریشه در بستر یا ساختار جامعه دارد. و در خلا شکل نمیگیرد .
جامعه ایران را جامعه ای چند پاره ، ناهمگون موزاییکی توصیف کرده اند.
ساختار اجتماعی ایران یک جامعه موزاییکی مملو از تنوعات جمعیتی ، قومی ، فرهنگی ، مذهبی ، زبانی بود.
در آستانه قرن ۱۹ ایران بین ۵ تا ۶ میلیون جمعیت داشته است که بین نصف تا یک سوم این جمعیت صحرا نشین بوده و در قالب ده ها ایل وطایفه بزرگ وکوچک که در سراسر ایران پراکنده بوده اند. بقیه جمعیت در شهر ها و روستا ها زندگی می کردند حدود ۲۰% شهر نشینی و ۸۰% در نزدیک به ۲۰ هزار روستا پراکنده بوده اند در این دوران کشاورزی معیشتی شیوه ی مسلط زندگی اقتصادی و اجتماعی ایران بوده بطور کلی نظام ایلیاتی نظام مسلط بوده و اقتصاد عمده کالا به کالا و غیر پولی بود ، عدم شکل گیری پدیده تجاری شدن کشاورزی ، عدم مصونیت طبقه متوسط شهری، عدم امنیت مالکیت و دارایی و منازعات پیوسته بین ایلی و درون ایلی و مذهبی و قومی و زبانی موجبات عدم پیدایش گروه های جدید بوده اند .
بطور کلی از زمان غزنویان تا پهلوی ها حکومت ها در ایران منشا ایلی داشته اند.
مهمترین عناصر تشکیل دهنده ساختار روستایی در دوره قاجار
۱ـ طبقه زمین داران :
الف ـ زمین داران ساکن در شهر ها ( مالکین غایب)
ب ) بزرگ مالکان
ج ) خرده مالکان
۲ـ دهقانان ثروتمند
۳ـ دهقانان متوسط
۴ـ دهقانان صاحب نسق
۵ـ دهقانان فاقد نسق ( آبراهامیان ۱۳۲۶ ص ۹۶)
سازمان اجتماعی شهر ها نیز ویژگی خاص خود را داشت.
اصناف شهری جزء مهم شهر ها بودند که هر صنف یک ریش سفید یا رئیس صنف داشته که مامور اداره صنف و حل اختلاف آنها بود.
در جامعه قاجار تا نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه طبقات بیشتر به صورت طبقه در خود یا فاقد آگاهی بودند نه بصورت طبقه ای برای خود با آگاهی سیاسی و اجتماعی طبقاتی تنها پس از شروع نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه ، با فروش زمین های خالصه و شکل گیری زمینداری بزرگ و رشد تاجران زمین های شکل گیری طبقه برای خود و مبارزه طبقاتی فراهم شد. قیام تنباکو و مشروطه یکی از نشانگان مبارزه طبقاتی با حضور تاجران در کنار روشنفکران و روحانیون و مقاومت زمیندار ارتجاعی در مقابل آنان می دانند.
فرهنگ سیاسی در ایران :
سیدنی وربا ، فرهنگ سیاسی را ناشی از نظام باور ها ، ارزش ها و سمبو لها یا نهادهایی می داند که سرچشمه عمل سیاسی می باشند.
منابع فرهنگ سیاسی را عبارت از دین ، جهانبینی ، سنت ها ، باور ها ، هنجار ها و اسطوره ها می دانند. در ایران دوره قاجاریه همانند سلسله های پیشین ، و فرهنگ سیاسی متناسب ، ساخت حکومت پادشاهی از نوع فرهنگ تابعیتی و پدر سالار بود و این دو در طی قرن ها همدیگر را تقویت و بازتولید کرده اند. در دوره قاجاریه ، نظام پدر سالاری در خانواده ، پیر سالاری در نظام اجتماعی و پدر شاهی در سپهرسیاسی و حکومت با پشتوانه جدی فرهنگ تابعیتی پدر سالار همراه بوده است.
ویژگی های فرهنگ سیاسی تابعیتی در ایران عبارتند از :
۱ـ اقتدار گرایی، آمریت ، سلطه پذیری و ترس
فرهنگ سیاسی در ایران ، همواره فرهنگ آمریت بوده و این فرهنگ ریشه در استبداد شرقی داشته حاکم به عنوان موجودی برتر ، قهرمان گونه ، عادل و دین یار تلقی می شد . و اطاعت از او به مثابه اطاعت فرزند از پدر ضروری بوده است.
۲ـ بیگانگی و بی تفاوتی سیاسی
در ساخت قدرت سیاسی استبدادی و پدر سالاری و عدم امنیت جانی و مالی مردم ترس و اطاعت محض ونبود هیچ نقطه اتکایی در برابر حکومت ، مردم را به بی تفاوتی نسبت به سرنوشت سیاسی خود می کشاند.
۳ـ بی اعتمادی سیاسی و عدم امنیت :
بی اعتمادی نسبت به صاحب منصبان حکومتی نسبت به نخبگان در توده مردم در ایران بوده است . که مهمترین عامل آ« استبداد و خود کامگی حکومت های پدر شاهی »بوده است.
۴ـ چاپلوسی و ریا کاری :
اصولا استبداد ، زبون پرور و چاپلوس پرور است. واژه ها وعباراتی مانند قبله عالم ، خاک پای ملوکانه ، غلام خانه زاد ، نوکر جان نثار از سوی صدر اعظم ها و … روحیه چاپلوس گرایی را ترویج می داده است.
۵ ـ عدم تساهل
جزم اندیشی وجمود فکری که جهان را آکنده از تهدید و نا امنی می بیند
۷ـ چیرگی نگرش و رفتار عشیره ای و خویشاوند سالاری که مهمترین ویژگی های آن عبارتند از: فرهنگ حذف رقبای قبیله ای دیوان سالاری مبتنی بر خویشاوندی غلبه علقه ها و پیوند های عشیره ای بر علقه ای ملی خشونت گرایی ، بی اعتمادی به دیگران انحصار گرایی قبیله ای ، غیر خرد ورزانه بودن نگرشها و رفتار ها ، تعصب شدید قبیله ای اقتدار گرایی و اقتدار پذیری عشیره ای ( سریع القلم ۱۳۷۷)
ساخت حکو مت قاجاریه با استفاده الگوی نظری پاتریمونیالیسم:
تعریف پاتریمونیالیسم :
نظام سیاسی پاتریمونیال یا پدر شاهی در واقع تجلی و امتداد همان پدر سالاری در خانواده و پیر سالاری درسپهر سیاسی یا حکومتی و به مثابه حکمرانی پدر بر فرزندان یا شبان بر گله است.
در این نظام سیاسی ، پادشاه محور اصلی نظام و ورای تمام گروه ها وطبقات اجتماعی است و حکومت وقدرت به مثابه مالکین شخصی برای حکومت بدون پاسخگویی عمومی در قبال نحوه استفاده از این مایملک شخصی تلقی می شود.
حکومت پاتریمونیال به معنی گسترش حوزه خانوادگی یا ایلی شخصی حاکم بر کل جامعه است که در آن رابطه میان حاکم و مقامات دولتی بر اقتدار پذیری و وابستگی فرزندی استوار است .
حکومت قاجاریه با الگوی نظری ـ تجربی پاتریمونالیسم یا پدر شاهی سازگاری بیثشتری دارد. در عصر قاجاریه پادشاه به عنوان شاه شاهان ، قبله عالم ، نگهبان گله ها و سایه خداوند نامیده می شد. اطاعت جامعه از پادشاه قاجار در حکم اطاعت از فرزندان از پدر یا گله از شبان تلقی می شد .و مردم به عنوان رعیت تلقی می شد ند که واجد بار حقوقی نبود ، کلام شاه در حکم قانون بود و جان و مرگ همه در دست شاه بود.
در نظام پاتریمونیال قاجاریه ، کشور به دو حوزه اعمال قدرت تقسیم شده بود ، یکی حوزه پایتخت که حوزه اعمال قدرت خودکامه شاه و خانواده حاکم بود و دیگری حوزه پیرامونی که حوزه اعمال قدرت علماء ، اصناف روسای قبایل و حکام محلی به روش پدر شاهی بود .
ویژگی های حکومت پاتریمونیال قاجار :
۱ـ عدم وجود شخصیت مستقل :
از صدر اعضم گرفته تا ماموران خرده پا ، همه نوکران شاه محسوب می شدند.
۲ـ پیش قانون و خودکامه بودن ، نهادهای قانون گذاری و حکومتی وجود داشت عمدتا نظر شاه قانون تلقی می شد. از ثبات برخوردار نبود و ممکن بود بسرعت تغییر کند.
۳ـ فروش مناصب : هرکس پول بیشتری به عنوان پیش کش به صدر اعظم می داد ، شغل مورد نظر خود را بدست می آورد و مکلف بود پیش کش های ماهیانه و سالانه را مرتبا تقدیم کند. تا بر سر کار خود باقی بماند.
۴ـ عدم امنیت جانی و مالی افراد از صدر اعظم گرفته تا افراد عادی و حتی شاهزادگان حکومت خودکامه و شخصی محور مالک جان ، مال وناموس رعایا بود.
۵ـ عدم محدودیت قدرت
پادشاه مالک سرزمین و قدرت سیاسی بود مالکیت خصوصی امن و مصون از تعرض وجود نداشت فقط تا حدودی سنت ها و اصول مذهبی قدرت آنان را محدود می کرد.
روابط حکومت وجامعه در دوره قاجاریه بر اساس تئوری جوئل میگدال :
بر خلاف تصور بسیاری ، حکومت خودکامه قاجار نسبت به جامعه ایران به نسبت ضعیف بود لذا برای حفظ و بقای خود ناچار بود که سیاست ها یا راهبرد های بقا را در جامعه شبکه ای و موزاییکی ایران به کار برد.
از دید میگدال دولت عبارتست از : سازمانی متشکل از کارگزاران گوناگون تخت رهبری و هدایت نخبگان دولتی که از توانایی واقتدار لازم برای وضع و اجرای قواعد الزام آور در سرزمین مشخصی برخوردار بوده و در صورت لزوم از ترور مشروع استفاده کند.
اجزای تئوری میگدال :
۱ـ دولت قوی وضعیف:
از نظر میگدال دولت های قوی از توانایی و قابلیت های بالا برای تحول اجتماعی از طریق طراحی سیاست گزاری و اجرای برنامه ها برخوردارند در حالی که دولت های ضعیف به صورت ضعیفی از این توانایی ها برخوردارند ، به این دلیل ، بازیگران یا گروههای اجتماعی پیشامدرن یا سنتی جامعه همچنان قوی مانده اند و توانسته اند با اقدامات دولت مخالفت نمایند.
۲ـ جامعه شبکه ای :
در جامعه شبکه ای ، جامعه دارای ترکیبی از سازمان های اجتماعی گوناگون است. که هرکدام به شکل مستقل ، از قدرت و آزادی عمل بالایی برای کنترل اجتماعی برخوردارند. و در مقابل دولت مقاومت می کنند. و در جامعه شبکه ای پیشامدرن مراکز اقتدار متفرق، متکثر و چند پاره هستند.
۳ـ استراتژی بقاء:
استراتژی بقاء شامل معانی ، باورها ، اسطوره ها ، ایدئولوژی ، پاداش ها و مجازات هایی هستند که برای کنترل وتنظیم رفتارهای مردم از سوی سازمانها و کار گزاران اجتماعی گوناگون ارائه می شوند.
۴ـ کنترل اجتماعی :
کنترل اجتماعی عبارتند از ارزش ها و اعتباری است که سازمانهای گوناگون در محیط و عرصه منازعه بر سر کسب هر چه بیشتر آن به رقابت و مبارزه می پردازند.
۵ـ سیاست بقاء :
عبارت از راهبرد هایی هستند که نخبگان حکومتی در جوامع چند پاره برای برقراری امنیت ، ثبات وکنترل بکار می برند.
کاربست الگوی نظری میگدال :
۱ـ سیاست های بقا در حکومت قاجار ها
عناصر اصلی سیاست بقای حکومت قاجار را می توان در تقسیم و توزیع مناصب حکومتی ، سرکوب ومنزوی سازی ، تحریک و در کل برقراری موازنه میان گروه های مختلف قدرت در داخل و خارج خلاصه کرد.
آبراهامیان می گوید، قاجار برای بقاء و استمرار خود به دو سیاست مکمل روی آورد.
۱ـ عقب نشینی هنگام رویارویی با مخالفان خطر ناک
۲ـ ایجاد تفرقه
ـ سیاست های دیگر عبارت بودند از
۳ـ توزیع مناصب حکومتی به روش مزایده
۴ـ جلب حمایت های خارجی
۵ـ ازدواج با دختران روسای ایلات
۶ـ اعطای پست سیاسی به سران قبایل
۷ـ ایجاد وزارت خانه ها
۸ـ مالیات
۹ـ حکومت از طریق اشراف و سران محلی
۱۰ـ از طریق اشراف و زمینداران
۱۱ـ حکومت ملوک الطوایفی در روستا ها
۱۲ـ تفرقه در شهر ها
ساختار طبقاتی در جامعه شبکه ای قاجاریه :
۱ـ طبقه بالا(نخبگان قاجار،مستوفیان ، وزرا )
۲ـ طبقه متوسط مالدار ( تجار شهری ،پیشه وران شهری )
۳ـ مزدبگیران شهری ( مغازه داران ، نوکران ، باربران و….)
۴ـ اکثریت عظیم روستائیان یعنی رعیت و دهقانان
گرچه ساختار طبقاتی ایران ، سلسله مراتبی بود با این وجود حالت کاستی نداشته ، بلکه خصلت نسبتا باز و انعطاف پذیری داشت بطوری که افراد از راه های پایین جامعه به دلایل گوناگون امکان صعود به طبقات بالا را داشتند.
خانواده سلطنتی : یکی از قدرتمند ترین گروه های جامعه شبکه ای عصر قاجار بود. این گروه پس از شاه از بیشترین قدرت برخوردار بودند و اداره ایالات و ولایت عمدتا به شاهزادگان قاجار سپرده شد . به شدت با اصلاح طلبان حکومتی مخالفت می کردند.( مانند امیر کبیر)
روحانیون: نیز یکی از بازیگران مهم اجتماعی در جامعه شبکه ای ایران بودند.روحانیون به دلیل کنترل بر محاکم شرعی ، اوقاف ، آموزش سنتی ، نفوذ گسترده در توده ها و باور های مذهبی مردم و بافت به شدت مذهبی جامعه ایران از قدرت اجتماعی بالایی برخوردار بودند.
زمین داران وخان ها ؛ یکی از عمده ترین بازیگران جامعه شبکه ای سنتی قاجار بودند و از ثروت ومنزلت اجتماعی بالایی برخوردار بودند تا پیش از فروش زمین های دولتی یا خالصه در عصر ناصرالدین شاه ، زمینداری قوی و مستقل در ایران وجود نداشت و عمدتا به شکل تیول داری وابسته به حکومت بود.و آنها نیز از مصونیت وامنیت لازم برخوردار نبودند.
روسای ایلات وعشایر : یکی دیگر از بازیگران اجتماعی جامعه شبکه ای سنتی ایران بودند.
مهمترین منبع و عوامل قدرت دهنده به آنها عبارت بودند از :
۱ـ جمعیت قابل توجه عشایرکشور
۲ـ ضعف شدید ارتباطات و پراکندگی جامعه روستایی کشور
۳ـ انسجام شدید عشایر کشور
۴-برخورداری آنها از نیروی انتظامی و مسلح
کاتوزیان ، جمعیت ایلات در دوره قاجار بین ۲۵% تا ۳۰ % تخمین می زدند.
بازرگانان وتجار : نیز یکی دیگراز اجزای ساختار طبقاتی در جامعه شهری ایران را تشکیل می دادند.تجار یا بازرگانان بزرگ ومتوسط در راس سلسله مراتب این قشر جای داشتند. و پس از آنان ریش سفیدان کسبه بازار قرار داشتند.تجار بزرگ همواره با علمای روحانی وعمال دیوانی از اعیان شهر به شمار می آمدند.
در مجموع ، گرچه حکومت پدر شاهی قاجاریه یک حکومت پیشا قانون ، فرا طبقاتی و خود کامه بود و به طور کلی همواره در ایران قدرت سیاسی و قداست مذهبی عجین بوده اند ، هرگاه افتراقی حاصل می شد قدرت سیاسی مشروعیت خود را از دست می داد عناصر قدرت سیاسی و قداست ترکیب می شدندو فقهای اسلام نیز به تمجید شاهان پرداخته وآنها را سایه خداوند در روی زمین معرفی می کردند.
الگوی پدر شاهی یا پاتریمونیالیسم در مورد ساخت حکومت وفرهنگ تابعیت ریشه دار در جامعه ایران ، ازکاربست تاریخی بیشتری برخوردارند.
فئو دالیسم وجامعه ایران
اکثر نظریه پردازان بر این باورند که در ایران فئو دالیسم هرگزشکل نگرفت .
۱ـ در ایران هرگز برده داری نبوده که پس از فروپاشی آن فئودالیسم جایگزین شود.
۲ـ ویژگی فئودالیسم در غرب ، به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی بود. در ایران تا میانه حکومت ناصرالدین شاه بر خلاف اروپا طبقه زمین داران قوی وجود نداشت و خرده مالکی بود که آن هم امنیت نداشت.
۳ـ ویژگی بعدی فئو دالیسم نظام سرواژ بود یعنی سرف یا دهقان وابسته به زمین بود که همراه با آن خرید وفروش می شد . در ایران نظام سرواژ نبود.
۴ـ برخلاف فئودالیته در غرب ، در ایران هیچ گونه قرار دادی ( رابطه حقوق و تعهد قرار دادی ) بین دولت وطبقات نبود در ایران نظام پیشا قانون بود و از صدر اعظم تا بازرگان و رعیت امنیت مالی و جانی نداشتند و بزرگترین تضاد، تضاد شاه با ملت بود.بجای تضاد طبقاتی
۵ـ در تاریخ ایران برخلاف فئودالیسم اروپا هیچ گاه اشرافیت موروثی ودارای مصونیت حقوقی و مستقل از قدرت حکومتی پیدا نشد، بخش عمده زمین ها متعلق به شاه بود.
۶ـ ویژگی فئودالیسم در اروپا ، حضور ارباب و فئودال در روستا بودو روستا مرکز تولید بود برعکس در ایران ارباب در شهر بود و شهر مرکز تولید بود
۷ـ در اروپا بنای کلیسا از فئودالها در برابر شاهان حمایت می کرد.در ایران هیچ سازمان مذهبی خاصی حامی زمینداران نبود.
۸ـ در اروپا ارث به پسر بزرگ می رسید و زمین ها تقسیم و خرد نمی شدند . در ایران طبق قانون اسلام بین فرزندان تقسیم میشد.