ایدئو لوژی از دو واژه ایده و لوگوس با ریشه یونانی و بعنای اندیشه شناسی پدید آمده است . ایده در اصل یونانی و از لفظ ایدن مشتق شده که به معنای دیدن است . ایده به معانی نوع طبایع یا طبیعت ، مثال ، عین خارجی ، مفهوم ، صورت ذهنی و صورت عقلی بکار رفته است . ایدئولوژی نخستین بار توسط فیلسوف فرانسوی بنام دستوت دو تراسی در۱۷۹۵ میلادی به معنای : دانش آراء و عقاید و یا به عبارت دیگر تحقیق و بررسی در منشاء تحول و تکامل اندیشه ها بکار رفته است .و در مفهوم اخیر به دو معنا بکار می رود ۱- معنای محدودیعنی آراء و عقاید و اندیشه های افراطی راست وچپ .۲- در معنای گسترده و وسیع شامل هر نوع نظریه جهت دار مانند هرگونه مکتب سیاسی . انواع ایدئولوژی : ۱- محافظه کارانه ۲- اصلاح گرایانه ۳- انقلابی ۴- ضد ایدئولوژی . ایدئولوژی نظام اجتماعی را برای دستیابی به اتحاد و توافق بیشتر یاری می رساند ، مشکلات رابرایشمار کثیری از مردم توجیه میکند . ایجاد انگیزه میکند پارسونز معتقد است که مهارت ها می تواند از کسترش ایدئولوژی ممانعت به عمل آورند . ویژگی های ایدئولوژی ، صراحت روشن در قواعد و دستورات ، قرابت و وابستگی شدید ، دستورات آمرانه ، همکاری نهادی ، انتظار اجماع ، ایدئولوژی ها دارای دستورات صریح و روشن برای موضوعات گسترده هستند . دارای نظام مندی یکپارچه و منسجمی اند و در قبال نو آوری در عقاید خود شدیدا ایستادگی میکنند . مارکس ایدئولوژی را شامل مجموعه ای از عقاید و ارزش هایی می دانست که تابع اجتماعی یک نظم خاص انسجام یافته میشوند و سه کارکرد مهم دارند ۱- مشروعیت بخشیدن ۲- اسطوره سازی ۳- ایجاد وحدت . وی معتقد بود که عضویت یک فرد در یک طبقه خاص موجد تصویری برای اوست که رنگ تعصب آلود آن طبقه را به خود گرفته است .لذا اعضای یک طبقه در عمل قادر نیستند که دید صحیح و درک عینی درستی از جهان پیرامون خود داشته باشند . مارکس معتقد است که آن دسته از تخیلات سیاسی را که در نتیجه تجربه اجتماعی یک طبقه پدید می آید ایدئو لوژی نامیده میشود . خشونت و افراط گرایی را از ویژگی های ایدئولوژی می دانند و به تعبیری تمام ایدئولوژی ها قهرمان خشونت هستند .
ایدئو لوژی در سده بیستم تحول عظیمی در روابط بین الملل ایجاد کرد ه است .وقوع جنگ ها ، اتحاد ها ، انعقاد معاهدات بین المللی همگی معلول ملاحضات ایدئو لوژیک هستند در جنگ های جهانی متفقین جنگ را وسیله ای در ایمن ساختن جهان برای دموکراسی و یا بعبارتی آماده ساختن جهان برای دموکراسی می دانستند . آلمان ها در جبهه ها مخالف معتقد بودند که جنگ تلاش و تقلایی فرهنگی برای مقابله با بربریت است . جنگ سرد را هم نوعی رویارویی و مواجهه ای ایدئو لوژیک دانسته اند.
منبع: كتاب چرخش ایدئولوژی دكتر توحید فام